قاضى بلخ به مردم بسیار ستم می کند تا اینکه عاشق دختر بازرگانی مى شود. اما او که شهر آشوب نام دارد، حاضر به ازدواج با قاضی نمى شود. قاضی به دختر تهمت مى زند و مردم را وا مى دارد که دختر را سنگسار کنند. دختر از سنگسار جان سالم به در مى برد و مى تواند به کمک جوانمردی به نام پگاه، قاضی را به سزای اعمالش برساند و از شهر بیرون کند.
داستانهای دیوان بلخ
برچسب:
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ٢٦٩٨ک |
| پدیدآورندگان |
|
| تاریخ تولد - وفات | -۱۳۴۱ |
| پدیدآورندگان همکار |
|
| ناشر | امیرکبیر |
| مکان انتشار | تهران |
| سال انتشار | ۱۳۳۴ |
| تعداد صفحه | ۱۱۱ص |
| اندازه | ١٤*٢١س.م |
| موضوع |
|
| وضعیت رنگ | مصور(سیاه و سفید) |
| نوبت چاپ | چاپ اول: ١٣٣١، چاپ دوم: ١٣٣٤ |
توضیحات: