مردی که زنش از او گوشت آدمیزاد خواسته بود، پسرش را کشت و گوشتش را برای زنش آورد. زن هم با آن گوشت، کوفته درست کرد و به دخترش هم داد. دختر سهم برادرش را برداشت و رفت دنبال او تا سهمش را بدهد. توی راه کوفته تبدیل به گنجشکی شد و رفت پیش پدر و توی دهان او جوالدوز ریخت، بعد هم رفت پیش مادر و در گلوی او خنجر انداخت. بعد دوباره برگشت پیش خواهر و به شکل یک دسته گل، خودش را در دامن او انداخت.
کتاب کوچه: متل گنجیشکه: روایت کردی کرمنشاهی بلبل سرگشته
برچسب:
| گونه | مقاله |
| نویسندگان |
|
| ناشر | کتاب هفته |
| سال تولد | ۱۳۴۰ |
| تاریخ نشر | یکشنبه ١٧ دی ١٣٤٠ |
| زبان انتشار | فارسی |
| شماره صفحه | [١٦٥]-١٦٦ |
| پدیدآورندگان | ضبط کننده: ولی رضائی |
| موضوع |
|
توضیحات: