هانس بعد از سربازى بیکار بود و وقتى به پیرزن رسید پیرزن از او خواست که فندک جادو را از چاه بیرون آورد ولى وقتى هانس فندک را در آورد به پیرزن نداد و به کمک سه سگ که بر اثر دست کشیدن به فندک ظاهر مىشدند توانست دختر زیبایى را از دژ نجات بدهد و با رضایت پدر دختر با او ازدواج کرده و از نیروى فندک به کمک مردم درمانده برود.
فندک جادو
برچسب:
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ٤٠٨ک |
| پدیدآورندگان |
|
| تاریخ تولد - وفات | ١٨٠٥-١٨٧٥ |
| پدیدآورندگان همکار |
|
| ناشر | دادجو |
| مکان انتشار | تهران |
| سال انتشار | نوشته شده |
| تعداد صفحه | [١٦]ص |
| اندازه | ٨/٢٠*٢٥ س.م |
| موضوع |
|
| گروه سنی | (ب، ج) |
| وضعیت رنگ | مصور ، نقاشی (رنگی) |
توضیحات: