چوپانی عاشق دختر اربابش می شود. ارباب موضوع را می فهمد و چوپان را بیرون می کند. چوپان در خواب می بیند که ماری را که به دختر ارباب حمله کرده است، می کشد. پس از بیداری مار سفیدی از او می خواهد زمین پدری اش را بخرد و نعناع و پونه های آن را بکند و در عوض مار سفید گنجی به چوپان می دهد. چوپان با گنج مار، قصری می خرد و به خواستگاری دختر ارباب می رود و با او ازدواج می کند.
داستان کودکان: چوپان و دختر ارباب
گونه | مقاله |
نویسندگان |
|
ناشر | ترقی |
سال تولد | ۱۳۲۹ |
تاریخ نشر | دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۲۹ |
شماره | دوره۸ ش۵ (۳۸۹) |
زبان انتشار | فارسی |
وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید) |
پدیدآورندگان | آفرین |
موضوع |
|
توضیحات: