نعلبندی الاغ وزیر را فراری می دهد وقتی به دنبال الاغ می رود با دختری زیبا آشنا می شود دختر به او می گوید که پیری زشت و زال است و به وسیله انگشتری که در دست دارد جوان شده است . انگشتری به جوان نعلبند می دهد او هم جوان می شود وبا هم ازدواج می کنند وتاج و تخت پادشاهی را تصاحب می کنند . وزیر و دختر پادشاه فرار می کنند و به شهر دیگری می روند پادشاه آن شهر عاشق دختر می شود وبا او ازدواج می کند و به شهری که نعلبند فرمانروایی می کند حمله کرده و تاج و تخت را دوباره برای دختر شاه سابق پس می آورد .
داستان کودکان: نعل بند و پیرزال جادوگر
| گونه | مقاله |
| نویسندگان |
|
| ناشر | ترقی |
| سال تولد | ۱۳۳۰ |
| تاریخ نشر | دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۳۰ |
| شماره | دوره۸ ش۴۸ (۴۳۳) |
| زبان انتشار | فارسی |
| شماره صفحه | ۱۴-۱۶ |
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید) |
| موضوع |
|
توضیحات: