پدر خاله سوسکه از او مىخواهد تا به همدان برود، شاید عمو رمضان که مرد پولدارى است با او ازدواج کند. در راه، قصاب، آهنگر، پنبه زن و بقال از خاله سوسکه خواستگارى مىکنند، اما خاله سوسکه نمی پذیرد. تا سرانجام، آقا موشه را مىبیند و به خواستگارى او پاسخ مثبت مىدهد و با او ازدواج مىکند. روزی آقا موشه هنگام پختن آش در دیگ می افتد و می میرد وخاله سوسکه غصه دار می شود.
قصه خاله سوسکه و آقا موشه
برچسب:
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ۳۱۲۳ک |
| پدیدآورندگان |
|
| ناشر | نیل |
| مکان انتشار | تهران |
| سال انتشار | ۱۳۴۱ |
| تعداد صفحه | ٣٠ص |
| اندازه | ۲۱*۵/۲۷س.م |
| موضوع |
|
| گروه سنی | (الف ، ب ) |
| وضعیت رنگ | مصور ، نقاشی (رنگى) |
| بهاء | ۵۰ریال |
| نوبت چاپ | چاپ سوم: ١٣٤١ |
توضیحات:
ثبت نام های قصه خاله سوسکه و آقا موشه
| شناسه | نام سرگروه | شماره سرگروه | واتساپ | تعداد همراهان | قیمت | تاریخ | عملیات | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| هیچ ثبت نامی یافت نشد. | ||||||||