مردیکه وطنش را ترک کرد

مراد پس از این که مروارید خوشبختی شهرش دزدیده می‌شود به دنبال یافتن خوشبختی در جای دیگر حرکت می‌کند. او در راه به پیرمردی که برای آبادانی مزرعه ی خود از مراد کمک می‌خواهد و به شیری که چیزی در گلویش گیر کرده است، توجهی نمی‌کند. او وقتی می‌فهمد که این ها فرصت هایی برای به دست آوردن مروارید خوشبختی بوده است، پشیمان می‌شود اما دیگر دیر شده است. او وقتی به شهر باز می‌گردد مجسمه کسی را که مروارید خوشبختی را از گلوی شیر در آورده است می‌بیند.

گونه کتاب
شماره دسترسی ٣٤٢٦ک
پدیدآورندگان
  • پور, فریدون هدا
  • فریدون هدایت پور؛ تصویرگرها محمد صدیق و علی اکبر صادقی
پدیدآورندگان همکار
  • صدیق, محمد
  • صادقی, علی اکبر
ناشر بی نا
مکان انتشار بی جا
سال انتشار نوشته شده
تعداد صفحه ١٥ص
اندازه ۵/٢٣*٥/١٧ س.م
موضوع
  • ادبیات تالیف
  • افسانه جادویی
  • افسانه جانوری
  • افسانه ها و قصه های ایرانی
  • بی نا
  • علی اکبر صادقی
  • فریدون هدایت پور
  • کتاب
  • محمد صدیق
گروه سنی (ج، د)
وضعیت رنگ مصور، نقاشی (سیاه و سفید)
بهاء ٢٥ ریال
توضیحات:
Submitted by farzant on