گل رز خودپسند در باغ با گیاهان هرز رفتارى ناشایست دارد. باغبان گیاهان هرز را از باغ جمع می‌کند. در میان گیاهان هرز، هرزه گیاه ماجراجوی کوچکی هست که مانند بقیه ى گیاهان هرز ناامید نشده و توانسته است در سنگی ریشه کند و خود را از مرگ نجات دهد. یک روز فرمانروا تصمیم مى‌گیرد زندانی از سنگ بسازد و آزادیخواهان را در آن زندانی کند. هرزه گیاه ماجراجو روی تمام این سنگ ها تخم اش را پاشیده است. وقتی کار ساخت زندان تمام مى‌شود، هرزه گیاهان شاخ و برگ مى‌دهند و تمام زندان را مى‌پوشانند. یک روز فرمانده ى آزادیخواهان با هرزه گیاه ماجراجو قرار فرار مى‌گذارد. هرزه گیاهان با ریشه های خود به شکاف سنگ ها فشار مى‌آورند و زندانیان هم کمک مى‌کنند تا سنگ ها از هم جدا مى‌شوند و زندانیان مى گریزند. زندان خراب مى‌شود و هرزه گیاه ماجراجو مى‌میرد. آن نقطه به شهر "هرزه گیاهان" تبدیل مى‌شود. بچه های هرزه گیاه ماجراجو نیز انتقام مادرشان را از بچه های رز مغرور مى‌گیرند.