غرق

داوود نزد خانواده‌ی دائی‌اش در روستا زندگی می‌کند و روزها در یک کوره کار می‌کند. مدت هاست که یکی از چشم‌هایش عفونت کرده و درد می‌کند. داوود که می‌ترسد نابینا شود و او را برای گدائی به شهر بفرستند، تلاش می کند پولی جمع کند و به دکتر برود. اما زن دائیش می‌گوید پولی برای هزینه‌ی دکتر ندارند. با اصرار داوود زن دائی عصبانی می‌شود و دنبال داوود می‌کند. داوود در استخر روستا می‌افتد و غرق می‌شود.

گونه کتاب
شماره دسترسی ١٩٦٨ک
پدیدآورندگان
  • قانع زهرایی, حسن
  • نوشته حسن قانع زهرائی
ناشر چکیده
مکان انتشار تهران
سال انتشار ۱۳۵۷
تعداد صفحه ١٩ص
اندازه ٤/١٥*٢/٢٢ س.م
موضوع
  • ادبیات تالیف
  • چکیده
  • حسن قانع زهرائی
  • داستان اجتماعی
  • داستان روستا
  • داستان فارسی
  • کتاب
گروه سنی (ج)
بهاء ٢٠ ریال
عنوان کوتاه برای کودکان و نوجوانان
تیراژ ٥٠٠٠ن
توضیحات:

ثبت نام های غرق

شناسه نام سرگروه شماره سرگروه واتساپ تعداد همراهان قیمت تاریخ عملیات
هیچ ثبت نامی یافت نشد.