زوبین براى دخترش پوپک، قصه سیبو و سار را تعریف مى کند. یک روز که سیبو و سار زیر درختی بودند درویش کوچکی را دیدند. درویش آنها را به سرزمین عجایب و قلعه طاطاوس برد. در آنجا درویش نقاب از چهره برداشت. او البرز پسر حاکم قلعه طاطاوس بود که جادوگر او را با حیله از میان برداشته بود و البرز را آواره کرده بود. البرز از سیبو و سار میخواهد به او کمک کنند تا قلعه را پس بگیرد و مردم قلعه را آزاد کند. آنها پس از چند روز جنگ سخت بر جادوگر پیروز می شوند و سیبو و سار با هدایای بسیار به خانه بازمیگردند.
سیبو و سار کوچولو
برچسب:
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ١٧١٣ک |
| پدیدآورندگان |
|
| تاریخ تولد - وفات | ١٣١٨- |
| پدیدآورندگان همکار |
|
| ناشر | کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان |
| مکان انتشار | تهران |
| سال انتشار | ۱۳۵۵ |
| تعداد صفحه | ٢٤ص |
| اندازه | ٢٤*٢٤ س.م |
| موضوع |
|
| گروه سنی | (ب، ج) |
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (رنگی) |
| بهاء | ٤٠ر یال شمیز و ٧٠ ریال اعلا |
| عنوان کوتاه | مجموعه ی داستان برای کودکان |
| نوبت چاپ | چاپ اول: ١٣٥٥ |
توضیحات:
ثبت نام های سیبو و سار کوچولو
| شناسه | نام سرگروه | شماره سرگروه | واتساپ | تعداد همراهان | قیمت | تاریخ | عملیات | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| هیچ ثبت نامی یافت نشد. | ||||||||