پدر احمد دچار گرفتارى مالى می شود و از غلام، نوکر ارباب، پول قرض مىکند. ولى نمىتواند قرضش را پس بدهد. احمد که از این موضوع خیلى ناراحت است، سعى مىکند به پدرش کمک کند. او به ده بالایى مىرود تا از عمویش که سال ها با پدرش قهر است، تقاضاى پول بکند، ولى عمویش تقاضاى او را نمی پذیرد. او با نا امیدى به خانه بر مى گردد. غلام هم هر روز پدرش را تهدید مىکند. احمد پیش معلم اش مىرود و تمام ماجرا را براى او تعریف مىکند. معلم اش به او قول مىدهد که برایش پول تهیه کند. غلام با دو ژاندارم به خانه ی احمد مىآید. در همان موقع معلم سر مىرسد و پول را به غلام مىدهد.
شب، همان شب است
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ١٤٣٦ک |
| پدیدآورندگان |
|
| پدیدآورندگان همکار |
|
| ناشر | میثاق |
| مکان انتشار | بی جا |
| سال انتشار | نوشته شده |
| تعداد صفحه | [٢٤]ص |
| اندازه | ٥/١٤*٢١ س.م |
| موضوع |
|
| گروه سنی | (ج، د) |
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید) |
| بهاء | ٢٢ ریال |
| تیراژ | ١٠٠٠٠ن |
توضیحات:
ثبت نام های شب، همان شب است
| شناسه | نام سرگروه | شماره سرگروه | واتساپ | تعداد همراهان | قیمت | تاریخ | عملیات | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| هیچ ثبت نامی یافت نشد. | ||||||||