گل سرخ

بازرگانی می خواهد به سفر برود. هر یک از دخترهایش چیزی از او می خواهند. دختر کوچکتر یک گل سرخ می خواهد. بازرگان به قصری می رود تا گل سرخ را برای دخترش بیاورد. با چیدن گل اسیر هیولا می شود. هیولا می گوید اگر یکی از دخترانش را به او بدهد، آزادش می کند. دختر کوچک حاضر می شود با هیولا زندگی کند. روزی دختر برای دیدن پدرش می رود. هیولا می گوید اگر سر ساعت برنگردی من می میرم. وقتی دختر بر می گردد می بیند هیولا مرده است. دختر سر هیولا را بر زانوان خود می گذارد و می گوید من عاشق تو هستم. پسر جوانی سر بلند می کند و می گوید طلسم جادوگر مرا بدین شکل در آورده بود.

گونه کتاب
شماره دسترسی ٥٩٧٥ک
پدیدآورندگان
  • آکساکوف, تیما فییویچ سیرگئی
  • سرگی آکساکوف؛ نقاشی از م. توپاز؛ ترجمه از ضیاءاله فروشانی
تاریخ تولد - وفات ١٧٩١-١٨٥٩
پدیدآورندگان همکار
  • توپاز, م.
  • فروشانی, ضیاءاله
عنوان دیگر عنوان به انگلیسی: [The Scarlet Flower]
ناشر پروگرس
مکان انتشار مسکو
سال انتشار ۱۳۵۸
تعداد صفحه ٣٠ص
اندازه ٥/٢١*٥/٢٧ س.م
موضوع
  • ادبیات ترجمه
  • افسانه ها و قصه های روسی
  • پروگرس
  • تیما فییویچ سیرگئی آکساکوف
  • سرگی آکساکوف
  • ضیاءاله فروشانی
  • کتاب
  • م. توپاز
گروه سنی (ج)
وضعیت رنگ مصور ، نقاشی (رنگی)
توضیحات:
Submitted by baharg on