نخودى و حاکم

شهری که نخودی در آن زندگی می‌کند، حاکم ستمگری دارد. بوته ی گیاهى به نخودی مى‌گوید حاضر است براى رهایى مردم به او کمک کند. گیاه جادویى، پوست نخودی به نخودی مى‌دهد که هر اندازه که نخودی بخواهد باز می‌شود و همه چیز در آن جا می‌گیرد. نخودی روز عروسی دختر حاکم به کاخ مى‌رود. در راه به شیر، گرگ و خروس برمى‌خورد. آن ها هم با نخودی همراه مى‌شوند. نخودی آن ها را در پوست نخود جا مى‌دهد. وقتی به دربار مى‌رسد، شیر و گرگ به جمعیت حمله مى‌کنند. خروس نیز مردم را به یارى کردن به نخودی فرا مى‌خواند. مردم با شنیدن بانگ خروس به کاخ حمله مى‌کنند و آن را از بین مى‌برند

گونه کتاب
شماره دسترسی ١٣٩٣ک
پدیدآورندگان
  • عباداللهی واحد, داریوش
  • نوشته داريوش عباداللهى
تاریخ تولد - وفات ١٣٢٤-
ناشر نوبل
مکان انتشار تبريز
سال انتشار ۱۳۵۳
تعداد صفحه ۳۲ ص
اندازه ٥/١٤*٧/٢١ س.م
موضوع
  • ادبیات تالیف
  • افسانه جانوری
  • افسانه ها و قصه های ایرانی
  • افسانه های استعاری - تمثیلی
  • داریوش عباداللهی واحد
  • داريوش عباداللهی
  • کتاب
  • نوبل
گروه سنی (ج)
بهاء ١٨ ريال
نوبت چاپ چاپ دوم: ١٣٥٣
توضیحات:
Submitted by farzant on