بخش اسلام روایات کودکی از شاهنامه، بازنمایی دوره کودکی در نسخههای خطی منحصر به فرد و چیدمان مکتبخانه، تبلور فرهنگ اسلامی در سدههای میانه را در موزه ایرانک شامل میشود.
کودکان در شاهنامه
سرودههای شاهنامه، اثر فردوسی بزرگ، بازتاب فرهنگ اسطورهای ایران است. در میان این اثر بزرگ ملی، میتوان جا به جا چهرههایی از کودک و فرهنگ کودکی را دید که به گسترش دانش ما از نگرش نیاکان به کودکی و کودکان کمک میکند.
چهار روایت کودکی از شاهنامه در موزه ایرانک به تصویر کشیده شده است که نشان از اهمیت و توجه فردوسی به این دوره از زندگی انسان است. قهرمانان و پهلوانانی که اغلب در کودکی توسط افرادی دانا ترتبیت شدهاند و از تغذیه خوب برخوردار بودهاند. این روایات شامل پردههایی از داستانهای زال و سیمرغ، فریدون، سهراب و مادرش تهمینه و داستان تولد رستم است.
بیشتر بخوانید: شاهنامه منبع غنی ادبیات داستانی برای نوجوانان
روایات کودکی از شاهنامه
آشنایی با کتابهای مناسب شاهنامهخوانی با کودک
نسخههای خطی
مفتاحالفضولا
نسخه خطی منحصر به فرد یک واژهنامه فارسی مصور است که حدود نیمه دوم سده نهم نوشته شده است. این نسخه خطی 22 باب دارد در شرح معنای واژهها، نامها، جانوران، گیاهان، افزارها، بازیها، ... در بعضی موارد، ضمن شرح کوتاهِ معنی کلمه فارسی، مترادف آن به زبان هندی هم آورده شده است.چند تصویر از این مجموعه زیبا، چند بازیها و اسباببازیهای کودکان و نوجوانان آن دوره را بازنمایی کرده که برخاسته از فرهنگ حوزه تمدن ایرانی است، مانند: لَهَفْتَانَ (عروسک)، فَرْمُوْکَ (یویو)، زِیَادَ (نردبازی)، کُورشْتَ (اسب چوبی) و ...
نسخههای خطی در موزه ایرانک
موش و گربه
نظامالدین عبید زاکانی در سده هشتم، پس از یورش مغولان به ایران، در قزوین به دنیا آمد. عبید زاکانی در شعر و ادب فارسی جایگاه ویژهای دارد، اما او بیش از همه با روایت «موش و گربه» میشناسند.. این اثر که به زبان ساده و کودکانه نوشته شده، قصیدهای است بلند که روایت ریاکاری گربهای از گربههای کرمان، زاهد و عابد شدن او پس از سالها دریدن موشها، فریب خوردن موشها، جنگ میان موشها و گربهها، چیرگی سپاه موشان بر سپاه گربکان و ... را در خود دارد. در ادبیات کودکان دوره پس از اسلام و در سدههای میانی، هیچ اثری به جایگاه این روایت نمیرسد.
مکتبخانه
مکتب یا مکتبخانه، بخشی از فرهنگ اسلامی آموزش سواد پایه است که ابتدا درون مسجدها و سپس بیرون یا پیرامون مسجدها یا در خانه مکتبدار راهاندازی شد تا علم قرائت که ویژه خواندن قرآن بود به کودکان آموزش داده شود. پایه و بنیاد مکتبخانه آموزش دینی است. . در ایران، پیش ازاسلام، فرهنگ دبستانی رواج داشت که ویژه کودکان فرادست بود. با آمدن مکتب، هر کودکی میتوانست باسواد شود. نظام درسی مکتبخانه، ویژگیهای خود را داشت. گردهمنشینی، و رو در رو نشستن با استاد از برجستهترین آنها است. مکتبدار مرد را ملا، زن را ملاباجی، و شاگرد مکتبدار را که از همان بچههای مکتبی بود، خلیفه می گفتند. لوازمِ نوشتن لوح بود که با گچ، یا قلم و دوات سیاه روی آن مینوشتند. خوشخط نویسی امتیاز بزرگی در سنجش سواد بود. تنبیه کف پاها با چوب فلک یا چوب به دست گرفتن استاد و ترکه خواباندن در کف انگشتان نازک کودکان یکی از کارهای ضروری در آموزش مکتبخانهای به شمار میرفت. شیوه سوادآموزی در آن بسیار دشوار بود و با آموزش الفبا شروع میشد. برخی مکتبداران، از شیوه کلامی برای توصیف اجزای الفبا استفاده میکردند، مانند:
الف، نقطه ندارد/ ب، یکی به زیر دارد/ ت، دو تا به سر دارد/ ج، یکی تو شکم دارد/ ح، هیچی ندارد/ واو، سر قُمبلی دارد/ ...
بیشتر بخوانید: معرفی و بررسی کتاب «سه جلدی ادبیات مکتبخانهای ایران»
چیدمان مکتبخانه در موزه ایرانک
قسمتهای دیگر موزه را در لینکها زیر ببینید: