روزی پیرمرد شکارچی، پلنگ زخمی را در جنگل می بیند که در حال جان کندن است. بچه او را با خود به خانه می آورد و بزرگش می کند. هنگامی که پیرمرد و همسرش خانه نشین می شوند پسرشان با پلنگ به شکار می رود و در جنگل دختر زیبایی را که براثر جادو به خواب رفته می بیند و به خانه می آورد. پیرزن با کمک درویشی داروی بیداری دختر را تهیه می کند. دختر پس از بیداری به آنها می گوید که در کودکی مادرش را از دست داده و زن پدرش به او حسادت کرده و اورا جادو می کند. دختر نزد آنها می ماند و با پسرشان ازدواج می کند.
داستان کودکان: کودک شکارچی
| گونه | مقاله |
| ناشر | ترقی |
| سال تولد | ۱۳۲۹ |
| تاریخ نشر | دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۲۹ |
| شماره | دوره۸ ش۷ (۳۹۲) |
| زبان انتشار | فارسی |
| شماره صفحه | ۱۳-۱۶ |
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید) |
| موضوع |
|
توضیحات:
ثبت نام های داستان کودکان: کودک شکارچی
| شناسه | نام سرگروه | شماره سرگروه | واتساپ | تعداد همراهان | قیمت | تاریخ | عملیات | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| هیچ ثبت نامی یافت نشد. | ||||||||