نوبر و برادرش که خیلی زود یتیم شدهاند با هم زندگی می کنند. برادر نوبر کار میکند، اما دستمزدش کفاف زندگی آنها را نمیدهد و همسایهها به آنها کمک میکنند. بچهها بعضی وقتها به زندگی نوبر که بدون کنترل دائم پدر و مادر بود غبطه میخوردند. آن زمستان دو روز پشت سر هم برف میبارد و همسایهها از نوبر و برادرش غافل میشوند و نوبر در اثر سرمای شدید میمیرد. به همراه شعری با عنوان "موج".
تجربه نخستین مرگ
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ٢٧٧١ک |
| پدیدآورندگان |
|
| تاریخ تولد - وفات | ١٣٢٤-١٣٥٣ |
| ناشر | مناف |
| مکان انتشار | بی جا |
| سال انتشار | نوشته شده |
| تعداد صفحه | ٢٠ص |
| اندازه | ١٧*٥/٢١ س.م |
| موضوع |
|
| گروه سنی | (ب، ج) |
| بهاء | ٢٠ ریال |
توضیحات:
ثبت نام های تجربه نخستین مرگ
| شناسه | نام سرگروه | شماره سرگروه | واتساپ | تعداد همراهان | قیمت | تاریخ | عملیات | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| هیچ ثبت نامی یافت نشد. | ||||||||