خرچنگ پیری در ته دریا زندگی می کرد. او از چیزهایی که در زندگی اش دیده بود برای بچه خرچنگ ها تعریف می کرد. روزی از اینکه همواره در لانه اش می ماند، خسته شد و شروع کرد به راه پیمایی در کف دریا. به کشتی ای رسید که مدت ها پیش غرق شده بود. از داخل آن کشتی خنجری پیدا کرد و با خود به لانه اش برد. بچه خرچنگ ها از آن خنجر خوششان آمد و خواستند برای خودشان خنجر بسازند، اما خرچنگ پیر به آن ها گفت که چون مانند انسان صاحب عقل نیستند، نمی توانند خنجر بسازند. انسان ها با کمک گرفتن از عقل شان کارهای زیادی می کنند، اما آن ها نباید زیاد به انسان ها نزدیک شوند، چون ممکن است با استفاده از حیله و ابزاری که دارند آن ها را شکار کنند.
خرچنگ پیر
برچسب:
| گونه | مقاله |
| نویسندگان |
|
| تاریخ تولد - وفات | ١٢٩٨-١٣٦٨ |
| ناشر | کیهان بچه ها |
| سال تولد | ۱۳۳۵ |
| تاریخ نشر | پنجشنبه ٩ اسفند ١٣٣٥ |
| شماره | س ١ ش ١٠ |
| زبان انتشار | فارسی |
| شماره صفحه | ٢٤-[٢٦] |
| وضعیت رنگ | مصور (سیاه و سفید) |
| موضوع |
|
توضیحات:
ثبت نام های خرچنگ پیر
| شناسه | نام سرگروه | شماره سرگروه | واتساپ | تعداد همراهان | قیمت | تاریخ | عملیات | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| هیچ ثبت نامی یافت نشد. | ||||||||