کتاب کوچه: متل آقا موشه

موش نمی توانست توی سوراخش برود، یک جارو به دمش بست و رفت ولی دمش کنده شد. رفت پیش دولدوز ولی او از موش خواست برود پیش جولا و نخ بیاورد. جولا و پس از او مرغ، علاف، کولی، بزی و زمین نیز هر کدام از موش چیزی خواستند تا در مقابل برای او کاری انجام دهند. آخرین کسی که موش پیش او رفت، قورباغه بود که توی آب بالا و پایین می پرید. چون به حرف های موش توجه نمی کرد، موش از دست او عصبانی شد و پرید روی قورباغه اما آب موش را برد.

گونه مقاله
نویسندگان
  • هدایت,
  • بلوکباشی, علی
ناشر کتاب هفته
سال تولد ۱۳۴۰
تاریخ نشر یکشنبه ٢٢ بهمن ١٣٤٠
زبان انتشار فارسی
شماره صفحه [١٦٥]-١٦٦
پدیدآورندگان از نوشته های پراکنده هدایت، با همکاری علی بلوکباشی
موضوع
  • افسانه جانوری
  • قصه آقا موشه، افسانه
  • کتاب هفته
  • متل ها
  • مقاله
  • هدایت، علی بلوکباشی
توضیحات:
Submitted by farzant on