داستان برای بچه‌ها : بلبل

در باغ زیبا و بزرگ امپراتور چین بلبلی بود که خیلی زیبا می‌خواند. از همه جای دنیا برای دیدن باغ امپراتور و شنیدن صدای بلبل به آنجا می‌آمدند. وقتی امپراتور از وجود این بلبل در باغش خبردار شد ، دستور داد او را بگیرند و به قصر بیاورند و داخل قفسی در قصر نگه‌داری کنند. روزی امپراتور ژاپن، بلبلی مصنوعی به امپراتور چین هدیه داد. بلبل واقعی ازقصر رفت. پس از مدتی بلبل مصنوعی از کار افتاد. امپراطور بیمار شد. بلبل مصنوعی نمی‌توانست برای او بخواند. بلبل واقعی‌به قصر آمد وبرای او ‌خواند. حال امپراتور خوب شد. بلبل پذیرفت همیشه در کنار امپراتور بماند وآواز بخواند به شرطی که‌آزادی‌اش را از او نگیرند.

گونه مقاله
نویسندگان
  • آهی, مهری
ناشر سپیده فردا
سال تولد ۱۳۳۴
تاریخ نشر تیر ١٣٣٤
شماره س ٢ ش ۱١، ١٢
زبان انتشار فارسی
شماره صفحه ٧٦-٩٠
پدیدآورندگان ترجمه مهری آهی
موضوع
  • ادبیات ترجمه
  • افسانه ها و قصه های دانمارکی
  • سپیده فردا
  • فانتزی جانوری
  • مقاله
  • مهری آهی (ایمن)
توضیحات:
Submitted by farzant on