ابوذر غفاری ضامن مرد جوانی می شود که در حادثه ای پدر دو مرد جوان را کشته است. جوان میخواهد به دیدن خانواده ی خود برود و پیش از مراسم اعدام بازگردد. قاتل سر وقت بر میگردد و میگوید برگشتم تا نگویند وفای به عهد از میان ما رفته است. ابوذر میگوید ضمانت کردم تا نگویند مروت از میان ما رفته است. دو برادر میگویند قاتل را میبخشیم تا نگویند بخشش از میان ما رفته است.
جوانمرد
برچسب:
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ٧٥٤ک |
| پدیدآورندگان |
|
| پدیدآورندگان همکار |
|
| ناشر | آزادی |
| مکان انتشار | تهران |
| سال انتشار | نوشته شده |
| تعداد صفحه | ٣٢ص |
| اندازه | ١٧*٢٤ س.م |
| موضوع |
|
| گروه سنی | (ج، د) |
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید) |
| بهاء | ٣٥ ریال |
توضیحات: