عزیز، پسر تاجری اصفهانی است که دوستان پدرش پس از مرگ او ثروتش را تصاحب می کنند. عزیز به همراه کاروانی به سفر می رود. در بحرین عاشق زنی از زنان حرمسرای شاه می شود. شاه دستور می دهد دختر را به همراه عزیز به دریا بیاندازند. عزیز نجات پیدا می کند ولی دختر غرق می شود. عزیز با تاجری هندی که مروارید صید می کند، آشنا می شود. تاجر اورا به فرزندی می پذیرد و پس از مرگ همه ی ثروتش را برای او می گذارد.
داستان کودکان: جوان سرگردان
| گونه | مقاله |
| نویسندگان |
|
| ناشر | ترقی |
| سال تولد | ۱۳۲۹ |
| تاریخ نشر | دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۲۹ |
| شماره | دوره۸ ش۴۲ (۴۲۷) |
| زبان انتشار | فارسی |
| شماره صفحه | ۱۵-۲۱ |
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید) |
| موضوع |
|
توضیحات:
ثبت نام های داستان کودکان: جوان سرگردان
| شناسه | نام سرگروه | شماره سرگروه | واتساپ | تعداد همراهان | قیمت | تاریخ | عملیات | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| هیچ ثبت نامی یافت نشد. | ||||||||