انگشتر حضرت سلیمان

خسرو که جوان تنگدستی است روزی به پیشنهاد یکی از دوستانش به سفر می رود. در راه به شهری می رسد که تبدیل به سنگ شده و بدن پادشاه آنجا نیز نیمی از سنگ و نیمی انسان است. پادشاه، ماجرای جادوی شهر و دزدیده شدن دخترش، گل لعل آفرید، را به دست دیو، برای خسرو تعریف می کند. حضرت سلیمان به خواب خسرو می آید و نشانی انگشتر خود را به او می دهد تا شهر را از شر دیو نجات بدهد. خسرو انگشتر را به دست می آورد و به جنگ دیو می رود، اورا می کشد و لعل آفرید را نجات می دهد. جادوی شهر می شکند و خسرو با دختر پادشاه عروسی می کند.

گونه مقاله
نویسندگان
  • فارسی, محسن
ناشر ترقی
سال تولد ۱۳۲۵
تاریخ نشر دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۲۵
شماره دوره۵ ش۳۹ (۲۱۵)
زبان انتشار فارسی
شماره صفحه ۱۱-۱۵
وضعیت رنگ مصور، نقاشی (سیاه و سفید)
پدیدآورندگان مترجم محسن فارسی
موضوع
  • افسانه جادویی
  • ترقی
  • محسن فارسی
  • مقاله
توضیحات:

ثبت نام های انگشتر حضرت سلیمان

شناسه نام سرگروه شماره سرگروه واتساپ تعداد همراهان قیمت تاریخ عملیات
هیچ ثبت نامی یافت نشد.