صفحه ی بچه ها: طرح ها، نقاشی، ... بچه های روستا : متل گنجشکک اشی مشی

روایتی از متل گنجشکک اشی مشی، از روستای ریز در شهرستان جم از استان بوشهر.
گنجشکی که گرسنه بود، می خواست از پیرزن نان بگیرد. پیرزن گفت اگر برایش هیزم بشکند به او نان می دهد. گنجشک قبول کرد ولی وقتی آمد حقش را بگیرد پیرزن حقش را نداد. گنجشک هم پرید، یک نان برداشت و به هوا رفت. بعد پیش چوپان رفت و از او شیر خواست تا در مقابل نان به او بدهد و خودش رفت سر کوه تا برادرش را ببیند ولی وقتی برگشت چوپان نان را خورده بود و شیر هم به گنجشک نمی داد. گنجشک هم یک بز برداشت و پرواز کرد و رفت. بعد از آن گنچشک پیش چند نفر دیگر هم رفت ولی همه بدقول بودند و امانت دار هم نبودند. او مجبور بود حقش را بردارد وفرار کند

گونه مقاله
شماره دسترسی ۱۰ن ا
نویسندگان
  • مرادی, حسن
ناشر کارنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
سال تولد ۱۳۵۲
تاریخ نشر اردیبهشت ماه ۱۳۵۲
شماره دوره ششم ش ۲
زبان انتشار فارسی
شماره صفحه ۳۵
پدیدآورندگان فرستنده حسن مرادی
موضوع
  • حسن مرادی
  • کارنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
  • کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
  • متل ها
  • مقاله
توضیحات:

ثبت نام های صفحه ی بچه ها: طرح ها، نقاشی، ... بچه های روستا : متل گنجشکک اشی مشی

شناسه نام سرگروه شماره سرگروه واتساپ تعداد همراهان قیمت تاریخ عملیات
هیچ ثبت نامی یافت نشد.