داستانهای کهن از صبحی : تبر

تبری که برای به دست آوردن هیزم به جنگل رفته بود، به خواهش های درخت صنوبر توجهی نکرد و آن را قطع کرد و با خود برد. در میانه ی راه از روی پلی که از چوب صنوبر ساخته شده بود، می گذشت که پل به کاری که او کرده بود، اعتراض کرد. تبر تهدید کرد که او را هم تکه تکه می کند. پل چوبی طاقت نیاورد و خود را شکست و تبر را به آب های رود انداخت.

گونه مقاله
ناشر کیهان بچه ها
سال تولد ۱۳۳۶
تاریخ نشر سه شنبه ٣ اردیبهشت ١٣٣٦
شماره س ١ ش ١٨
زبان انتشار فارسی
شماره صفحه ٣-٥
وضعیت رنگ مصور (سیاه و سفید)
موضوع
  • افسانه ها و قصه های ایرانی
  • کیهان بچه ها
  • مقاله
توضیحات:

ثبت نام های داستانهای کهن از صبحی : تبر

شناسه نام سرگروه شماره سرگروه واتساپ تعداد همراهان قیمت تاریخ عملیات
هیچ ثبت نامی یافت نشد.