داستان کودکان: مرد خسیس و گداهای نابینا

عنوانداستان کودکان: مرد خسیس و گداهای نابینا
گونهمقاله
نویسندگانآفرین,
ناشرترقی
سال تولد۱۳۳۰
تاریخ نشر

دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۳۰

شماره

دوره۹ ش۲۰ (۴۵۷)

زبان انتشارفارسی
شماره صفحه۱۳
وضعیت رنگ

مصور، نقاشی (سیاه و سفید)

موضوعآفرین, ترقی, داستان اخلاقی, مقاله
متن کامل

روزی گدایی نابینا در خانه ی مرد خسیسی را می زند. مرد هر چه می پرسد کیست؟ او جواب نمی دهد تا اینکه مرد در را باز می کند و می پرسد: چه می خواهی؟ گدا ناله کنان از او کمک می خواهد. ولی مرد خسیس او را بیرون می کند. سپس به دنبال مرد نابینامی رود تا اینکه به کاروانسرایی می رسد و به راز چند نابینا که عمری از راه گدایی گنجی فراهم کرده بودند پی می برد. سپس با نقشه ای آنها را به دام قاضی می اندازد. قاضی پول ها را می گیرد. نصف پول را به مرد خسیس می دهد. با نصف دیگر کاروانسرایی برای نابینایان راه می اندازد. مرد خسیس به خانه می رود. در گاوصندوق را باز می کند و سرش را داخل صندوق می کند. در گاوصندوق بسته می شود و مرد خسیس آن قدر در صندوق می ماند تا می میرد.Sports Shoes | Nike