داستان : مجید دفتر خاطراتش را ورق می زند : گربه

عنوانداستان : مجید دفتر خاطراتش را ورق می زند : گربه
گونهمقاله
نویسندگانمرادی کرمانی, هوشنگ, لیونی,
تاریخ تولد - وفات

۱۳۲۳-

ناشرپيک نوجوانان
سال تولد۱۳۵۷
تاریخ نشر

سال تحصيلي ۱۳۵۷-۱۳۵۸

شماره

دوره ۷ ش ۲

زبان انتشارفارسی
شماره صفحه۱۴-۱۹
وضعیت رنگ

مصور، نقاشي (رنگي)

پدیدآورندگان

تصويرگر : ليوني

موضوعادبیات تالیف, پیک نوجوان, ليونی, مرادي کرمانی، هوشنگ, مقاله
متن کامل

مجید و مادربزرگش در خانه چند حیوان از جمله یک گربه و یک بلبل را نگهداری می کردند. یک روز که مادربزرگ خانه نبود مجید می خواست قفس بلبل را بردارد و با او بازی کند که ناگهان صدای در خانه آمد. مجید هول شد و قفس از دستش به زمین افتاد و بلبل ترسید و حالش بد شد. مجید هم که می ترسید مادربزرگ او را دعوا کند، به دروغ گفت که گربه شان که اسمش ملوس بود، می خواسته به بلبل حمله کند. مادربزرگ خیلی ناراحت شد و به مجید گفت که باید ملوس را از این خانه ببرد. مجید که چاره ای نداشت گربه را برداشت و برد و چند بار خواست که او را جایی بگذارد ولی یا جای مناسبی نبود و یا اینکه ملوس دنبال او برگشت، یک بار هم یک سگ، ملوس را دنبال کرد. تا اینکه بالاخره مجید ملوس را به خانه آورد و به مادربزرک گفت که آن اتفاق کار خود او بوده است، نه ملوس.Running Sneakers | Sneakers