مردم شهری در کنار دریا از راه ماهیگیری زندگی می کنند. هر سال جوانی از این شهر ناپدید می شود. روزی جوان تنومندی که به ماهیگیری رفته است چشم بسته دستگیر و به قصر ملکه برده می شود. ملکه با او ازدواج می کند و جوان که شگفت زده شده است روزی وزیر را غافلگیر می کند و واقعیت ماجرا را از او می پرسد. وزیر می گوید ۶۰ سال پیش جادوگری به ملکه گفته است که هر سال باید با جوانی ازدواج بکند و سپس او را بکشد و خونش را بخورد. جوان همان شب زهر در جام ملکه می ریزد و او را می کشد و به شهر خود باز می گردد.
داستان کودکان: ملکه خونخوار
| گونه | مقاله |
| نویسندگان |
|
| ناشر | ترقی |
| سال تولد | ۱۳۳۰ |
| تاریخ نشر | دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۳۰ |
| شماره | دوره۹ ش۹ (۴۴۶) |
| زبان انتشار | فارسی |
| شماره صفحه | ۱۴-۱۶ |
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید) |
| موضوع |
|
توضیحات:
ثبت نام های داستان کودکان: ملکه خونخوار
| شناسه | نام سرگروه | شماره سرگروه | واتساپ | تعداد همراهان | قیمت | تاریخ | عملیات | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| هیچ ثبت نامی یافت نشد. | ||||||||