داستان کودکان: نعل بند و پیرزال جادوگر

نعلبندی الاغ وزیر را فراری می دهد وقتی به دنبال الاغ می رود با دختری زیبا آشنا می شود دختر به او می گوید که پیری زشت و زال است و به وسیله انگشتری که در دست دارد جوان شده است . انگشتری به جوان نعلبند می دهد او هم جوان می شود وبا هم ازدواج می کنند وتاج و تخت پادشاهی را تصاحب می کنند . وزیر و دختر پادشاه فرار می کنند و به شهر دیگری می روند پادشاه آن شهر عاشق دختر می شود وبا او ازدواج می کند و به شهری که نعلبند فرمانروایی می کند حمله کرده و تاج و تخت را دوباره برای دختر شاه سابق پس می آورد .

گونه مقاله
نویسندگان
  • آفرین,
ناشر ترقی
سال تولد ۱۳۳۰
تاریخ نشر دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۳۰
شماره دوره۸ ش۴۸ (۴۳۳)
زبان انتشار فارسی
شماره صفحه ۱۴-۱۶
وضعیت رنگ مصور، نقاشی (سیاه و سفید)
موضوع
  • آفرین
  • ترقی
  • مقاله
توضیحات:

ثبت نام های داستان کودکان: نعل بند و پیرزال جادوگر

شناسه نام سرگروه شماره سرگروه واتساپ تعداد همراهان قیمت تاریخ عملیات
هیچ ثبت نامی یافت نشد.