فیودر کارامازوف پدر از پسر خود ایوان می خواهد که به شهر ماشینا برود و ملک او را بفروشد، ایوان و الیوشا برادرش از این حرف متعجب می شوند که چرا پدر خودش این کار را نمی کند. آنها فکر می کنند ممکن است در زمان نبود آنها، میتایا برادر بزرگشان، پدر را بکشد، چون پدر علاقه ی عجیبى به معشوقه ی او کروشنکا پیدا کرده و حتى پولى زیر بالش خود گذاشته است که به او بدهد. سرانجام در پی ماجراهایی، پدر کشته می شود. میتایا را به قتل او متهم می کنند. در دادگاه از حاضرین می پرسند که آیا این زندانى پدرش را کشته است؟ ولى میتایا قسم که قاتل نیست.