دختری که زن پدرش او را آزار می داد، یک روز که برای آوردن آب به سرچشمه رفته بود دیگر بازنگشت. پدر که از دوری دختر ناراحت بود، سر به کوه و صحرا گذاشت. سال ها بعد در هندوستان وقتی از کوچه ای می گذشت صدای زنی را شنید که برای کودکش لالایی می خواند. این صدای دخترش بود که سرگذشت خود را از هنگام فرار از خانه تا ازدواج و بچه دار شدنش را در قالب لالایی برای کودکش بازگو می کرد
قصه یک لالایی
برچسب:
| گونه | مقاله |
| شماره دسترسی | ٤٠١٥ |
| نویسندگان |
|
| ناشر | هفت هنر |
| سال تولد | ۱۳۴۸ |
| تاریخ نشر | ١٣٤٨ |
| زبان انتشار | فارسی |
| شماره صفحه | ٦٦ |
| موضوع |
|
توضیحات:
ثبت نام های قصه یک لالایی
| شناسه | نام سرگروه | شماره سرگروه | واتساپ | تعداد همراهان | قیمت | تاریخ | عملیات | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| هیچ ثبت نامی یافت نشد. | ||||||||