قصه ی کدو

زنی کدویی به دنیا می آورد و آن را سر راه می گذارد. مرد گاوچرانی آن را به خانه می برد. کدو مرد را پدر صدا می کند و می خواهد دختر حاکم را برایش خواستگاری کند. مرد گاوچران به کمک کدو از عهده ی انجام شرط های حاکم برمی آید و دختر را به خانه می برد. روزی کدو روی زمین می چرخد و پسر زیبارویی از آن بیرون می آید. دخترحاکم عاشق او می شود ولی نمی تواند شرط پسر جوان را انجام دهد و پسر ناپدید می شود. دختر تصمیم می گیرد پسر جوان را پیدا کند. سرانجام پس از هفت سال او را می یابد و آنها به هم می رسند .
این افسانه از کتاب "متون کردی" که اثر روژه لسکو و به زبان فرانسوی است ترجمه شده است.

گونه مقاله
نویسندگان
  • روژه, لسکو،
  • هدایت, صادق
ناشر سخن
سال تولد ۱۳۲۵
تاریخ نشر مهر ۱۳۲۵
شماره س۳ ش۴
زبان انتشار فارسی
شماره صفحه ۲۷۹-۲۸۵
پدیدآورندگان مترجم صادق هدایت
موضوع
  • ادبیات اقوام
  • ادبیات کردی
  • افسانه محبت
  • افسانه ها و قصه های ایرانی
  • سخن
  • صادق هدایت
  • لسکو، روژه
  • مقاله
توضیحات:
Submitted by mehrzady on