داستان کودکان: جوان کشاورز و دختر پادشاه روم

عنوانداستان کودکان: جوان کشاورز و دختر پادشاه روم
گونهمقاله
نویسندگانآفرین,
ناشرترقی
سال تولد۱۳۳۰
تاریخ نشر

دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰

شماره

دوره۸ ش۵۰ (۴۳۵)

زبان انتشارفارسی
شماره صفحه۱۴-۲۰
وضعیت رنگ

مصور، نقاشی (سیاه و سفید)

موضوعآفرین, افسانه شاهی, ترقی, مقاله
متن کامل

پسر کشاورزی پس از مرگ پدر و مادرش، زمین کشاورزی اش را می فروشد و به اصفهان می رود. در راه، کنیزی را که صاحبش با او بدرفتاری می کند، می خرد و آزاد می کند. کنیز به پسر می گوید: دخترپادشاه روم بوده و پس از اینکه به زور به عقد وزیر درآمده از قصر فرار کرده است. دختر و پسر با هم ازدواج می کنند. دختر به پارچه بافی می پردازد و پسر پارچه ها را برای فروش به شهر می برد. شاه اصفهان پارچه ها را می بیند و از آنها خوشش می آید. به آن دو در قصر مسکن می دهد و نامه ای به پادشاه روم می نویسد. او نیز وزیر را می مکشد و دختر و دامادش را به تخت می نشاند.url clone | Air Jordan Release Dates 2020