تجربه شخصی:
<p>ااین عروسک ها را شوهر دختر خاله ام که در شرکت هواپیمایی هما کار می کرد در سال های ۵۵ و ۵۶ از ژاپن سوغاتی آورده بود. من عاشق کوچکترین عروسک بودم ولی همیشه غصه می خوردم که به علت کوچکی خطوط صورتش واضح نیست و با نزدیک کردن آن به چشم هایم سعی می کردم جزییات بیشتری را در آن پیدا کنم و از اینکه درون هم پنهان می شدند خیلی کیف می کردم و به عنوان یک پز به دوستانم از آن استفاده می کردم.</p>