عنوان | قصه یک لالایی |
گونه | مقاله |
شماره دسترسی | ٤٠١٥ |
نویسندگان | فقیری, ابوالقاسم |
ناشر | هفت هنر |
سال تولد | ۱۳۴۸ |
تاریخ نشر | ١٣٤٨ |
زبان انتشار | فارسی |
شماره صفحه | ٦٦ |
موضوع | افسانه ها و قصه های ایرانی, شیراز, فقیری، ابوالقاسم, لالایی ها |
متن کامل | دختری که زن پدرش او را آزار می داد، یک روز که برای آوردن آب به سرچشمه رفته بود دیگر بازنگشت. پدر که از دوری دختر ناراحت بود، سر به کوه و صحرا گذاشت. سال ها بعد در هندوستان وقتی از کوچه ای می گذشت صدای زنی را شنید که برای کودکش لالایی می خواند. این صدای دخترش بود که سرگذشت خود را از هنگام فرار از خانه تا ازدواج و بچه دار شدنش را در قالب لالایی برای کودکش بازگو می کردNike Sneakers Store | adidas Yeezy Boost 350 |