میرزا حسن رشدیه

میرزا حسن تبریزی (1230 ش. تبریز – 1323 ش. قم) نامدار به رُشدیه پیش‌گام بزرگ و از پایه‌گذاران نظام آموزشی نو در ایران در دوره قاجار تا ابتدای پهلوی دوم. او در دوره جوانی، زیر دست پدرش علوم دینی خواند و در همان دوره با خواندن روزنامه‌هایی مانند «ثریا» با فرهنگ و آموزش از گونه دیگر آشنا شد. در یکی از شماره‌های این روزنامه این نوشتار را خواند: «در اروپا از هر هزار نفر، یک نفر بی‌سواد است و در ایران از هر هزار نفر، یک نفر باسواد؛ و این از بدی اصول تعلیم است…» پس اشتیاق پیدا کرد که زندگی‌اش را در این راه بگذارد و اصول تعلیم را نوسازی کند. به درخواست خود و اجازه از پدر، راه دیگر پیشه کرد و با سفر به ترکیه عثمانی (استانبول، قاهره و بیروت) و با نگاه تیزبین خود در هرجا چیزهایی آموخت؛ در بیروت دارالمعلمین فرانسوی‌ها را گذراند و با دست پُر به منطقه قفقاز و ایروان رفت. چهار سال در آن‌جا دبستان نو راه انداخت و با دیدار ناصرالدین‌شاه از این شهر و دبستان، به فراخوان شاه همراه او شد. اما در میانه راه شاه از روشنی بخشیدن به ذهن کودکان توده مردم هراسان شد و او را پشت مرز گذاشت.

میرزا حسن رشدیه از پای ننشست و روزگاری بعد در تبریز و تهران دبستان‌های نو ساخت و همه جا هم با کارگزاران استبداد و تنگ‌اندیشان روبه‌رو شد و رنج بسیار دید. او هرگز و هیچ‌گاه از اندیشه‌ها و آرمان‌هایش دست نکشید. دو کار بزرگ او در فرهنگ ایران، یکی شکل‌گیری نظام دبستانی نو و دیگر آفرینش الف‌بای صوتی یا آموزش الف‌با بر پایه آوای واک‌ها بود که امروزه در ایران فراگیر شده است.

«اگر این آقا را معرفی کنم، بیش از هفت منات خواهی داد. عکاس گفت: مگر از رجال معروف عصر حاضر است؟ گفت: از رجال تاریخی دنیا است که بعد از خودش مجسمه‌ها از این در دوایر معارضی خواهد بود. مخترع الف‌بای صوتی است برای مسلمین دنیا و مبدع اصول جدیده‌ای در تعلیم که تا حال معمول نبوده، موسس مدارس جدیده در ایران و قفقازیه ... حاج میرزا حسن رشدیه تبریزی.» میرزا عبدالرحیم طالبوف

«روزی از پدر شادروانم شنیدم که فرمود خدمت بزرگ من تاسیس مدرسه در ایران نیست و اگر من این کار را نمی‌کردم دیر یا زود دیگری این کار را می‌کرد. خدمت ذی‌قیمت من، ایجاد الف‌بای صوتی است که راه آموزش را سهل و آسان و نوآموزان بی‌گناه را از آن کوره‌راه‌ها و عذاب‌ها خلاص کرده است.» شمس‌الدین رشدیه

مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود.