پادشاهی که به کشورگشایی علاقه دارد، پسرش را به مبارزه با امیر کوهساران می فرستد. شاهزاده در جنگ، عاشق دختر امیر می شود و به جنگ پایان می دهد. سپس با دختر امیر نامزد می شود. پادشاه که از دختر امیر کوهساران نفرت دارد به وسیله ی جادوگر قصر به شاهزاده داروی فراموشی می خوراند و پسر را با دخترعموی خود نامزد می کند. دختر امیر با کمک شیری که به وسیله ی جادوگر به شکل شیر درآمده و پسر وزیر است، جادوگر را می کشد. شاهزاده دوباره دختر امیر را به یاد می آورد و با او ازدواج می کند.
داستان کودکان: داروی فراموشی
برچسب:
| گونه | مقاله |
| نویسندگان |
|
| ناشر | ترقی |
| سال تولد | ۱۳۲۸ |
| تاریخ نشر | دوشنبه ۳۰ آبان ۱۳۲۸ |
| شماره | دوره۷ ش۲۵ (۳۵۸) |
| زبان انتشار | فارسی |
| شماره صفحه | ۱۳-۱۵ |
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید) |
| موضوع |
|
توضیحات:
ثبت نام های داستان کودکان: داروی فراموشی
| شناسه | نام سرگروه | شماره سرگروه | واتساپ | تعداد همراهان | قیمت | تاریخ | عملیات | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| هیچ ثبت نامی یافت نشد. | ||||||||