روایت تاجیکی کدو قلقله زن: کدوی قلون

داستان کدو قلقله زن به زبان تاجیکی: کدوی قلون: بختیار پسرک باهوش برای شکار به کوه مرودشت رفت. سر راه شغالی دید. وقتی شغال خواست او را بخورد، بختیار گفت: من لاغرم بگذار مرغ و کبک شکار کنم با هم بخوریم. شغال پذیرفت. بعد به گرگ و شیر رسید. پسرک، آن دو را نیز این گونه فریب داد. زمان بازگشت، درون کدوی بزرگی رفت و قل قل زنان به مقابل هریک که رسید وقتی پرسیدند کدو کدو ! جواب داد: جان کدو! بچه را ندیدی کدو؟ ــ درد کدو بلای کدو، بچه ای را کی دیدست کدو ؟ و بازیرکی فرار کرد و به خانه اش رسید.

گونه مقاله
ناشر سخن
سال تولد ۱۳۴۷
تاریخ نشر اسفند ۱۳۴۷
شماره دوره۱۸ ش۱۰
زبان انتشار فارسی
شماره صفحه ۱۰۳۲-۱۰۳۴
موضوع
  • افسانه تكرار پذیر
  • سخن
  • مقاله
توضیحات:

ثبت نام های روایت تاجیکی کدو قلقله زن: کدوی قلون

شناسه نام سرگروه شماره سرگروه واتساپ تعداد همراهان قیمت تاریخ عملیات
هیچ ثبت نامی یافت نشد.