داستان کودکان: تخت روان پرنده

همسر پادشاهی هر روز درخواستی تازه از او می کند. روزی از شاه می خواهد کاری کند که او بتواند بپرد. پادشاه از درباریان و درویش پیری راهنمایی می خواهد. درویش می گوید: تختی به شاه دیوان که در زندان توست ببند و با او پرواز کن. شاه دیوان، ملکه و پادشاه را به همراه تخت با خود به قصرش می برد و زندانی می کند. وزیر نیز لشکری فراهم می کند و به جنگ دیو می رود و شاه و ملکه را نجات می دهد.

گونه مقاله
ناشر ترقی
سال تولد ۱۳۲۹
تاریخ نشر دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۲۹
شماره دوره۸ ش۸ (۳۹۳)
زبان انتشار فارسی
شماره صفحه ۱۲-۱۶
وضعیت رنگ مصور، نقاشی (سیاه و سفید)
موضوع
  • افسانه پریانی
  • افسانه شاهی
  • ترقی
  • مقاله
توضیحات:
Submitted by mehrzady on