پیشینه و خاستگاه «شهرفرنگ»

از اشیاء موجود، ۲ شیء پیشینه و خاستگاه «شهرفرنگ» دارد.

فرهنگ پرده‌خوانی که سنتی دیرین در ایران داشت، پس از دوران مشروطه با آمدن دوربین عکس برداری و سینما وارد مرحله تازه‌ای شد. در میان عامه مردم که دستشان از سینما کوتاه بود، پدیده شهر فرنگ رواج یافت. شهر فرهنگ ترکیبی از پرده‌های سنتی ایران, قصه‌های عامیانه فارسی همچون امیرارسلان است. تصویرها به وسیله دو غلتک به حرکت در می آمدند و کودکان از پشت سه ذره‌بین تصویرهای روایتی را تماشا می‌کردند. به کسی که شهر فرنگ را در شهر می‌گرداند، شهر فرنگی می‌گفتند. این پدیده با آمدن تلویزیون کم‌کم رو به خاموشی گذاشت و اکنون تنها می توان شهر فرنگ را در موزه‌ها دید.

در لغتنامه دهخدا پس از بیان چگونگی کار این دستگاه به نقل از کتاب "فرهنگ عامیانه" جمال زاده می نویسد: متصدی دستگاه وصف هر تصویر را با عبارت «شهر شهر فرنگه ...» آغاز میکند. پس از پایان این نمایش ، «شهرفرنگی » پرده ای را که از درون جعبه بر روی عدسی ذره بین تعبیه شده است (و هنگام نمایش تصاویر آنرا از روی ذره بین به کنار زده ) دوباره می آویزد و مانع دیدن تصویر می شود و پایان نمایش را با عبارت «سگ سیاه نخوردت !» اعلام می کند. اکنون مدتی است دیگر شهر فرنگ جز در دهات و روستاها و شهرهای دورافتاده و نقاط جنوبی و فقیرنشین تهران مشتری ندارد و روزبه روز از گرمی بازار آن کاسته می شود. شهرفرنگی دستگاه خود را یا به دوش خویش حمل می کند و یا با چرخ هایی که به پایه های آن بسته شده است روی زمین می کشد. این دستگاه را گاهی با رنگ های مختلف و لامپ های کوچک رنگارنگ که با باطری خشک روشن می شود می آرایند اما تمام این وسایل برای جلب توجه کودکان بدان نصب می شود و جنبه فرعی دارد.