ژینا پس از خریدن هفت نان قندى در راه خانه مشغول تماشاى مغازه هاست. سگى به او نزدیک می شود و همه ی نان قندی ها یش را می خورد. ژینا سگ را دنبال می کند تا او را تنبیه کند. اما گم می شود و گریه مى کند. پیرزنى به او نزدیک می شود و به او می گوید: من پول یا نان قندى ندارم ولى در باغچه ام گلى هفت رنگ دارم که با کندن هر گلبرگ آن می توانی به آرزوهایت برسی. پیرزن یکى از گل ها را به ژینا می دهد. ژینا شش گلبرگ گل را برای خواسته های بچه گانه اش هدر می دهد. اما گلبرگ آخر را برای سلامتی دوستش که فلج است می کند.
گل هفت رنگ
برچسب:
گونه | کتاب |
شماره دسترسی | ٤١٦٢ک |
پدیدآورندگان |
|
پدیدآورندگان همکار |
|
ناشر | همگام با کودکان و نوجوانان، امیرکبیر |
مکان انتشار | تهران |
سال انتشار | ۱۳۵۱ |
تعداد صفحه | [٢٠] ص |
اندازه | ۲۱*٥/٢٧ س.م |
موضوع |
|
گروه سنی | (ب) |
وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (رنگی) |
بهاء | ٤٠ ریال |
عنوان کوتاه | قصه هاى برگزيده دنيا براى همه كودكان؛ ۱٣ |
توضیحات: