گوساله همیشه از پدرش درباره ی گاوها و اینکه چرا آنها حق انتخاب ندارند و باید مطیع ارباب باشند، می پرسد. یک روز پدرش را براى ذبح به کشتار گاه می برند. گاو نر سعى می کند. به کمک گاوهاى دیگر از کشتارگاه فرار کند، اما وقتى آنها را مبهوت و حیران می بیند، خود، نردهها را می شکند و فرار می کند، بعد از چند روز خسته و زخمى به طویله نزد گاو ماده و گوسالهاش باز می گردد. اما صبح روز بعد وقتى از خواب بیدار می شود می بیند که ماموران کشتارگاه دست و پایش را بستهاند.
قصه گاو تنها
برچسب:
گونه | کتاب |
شماره دسترسی | ٢٨٦٥ک |
پدیدآورندگان |
|
پدیدآورندگان همکار |
|
ناشر | اشرفی |
مکان انتشار | تهرن |
سال انتشار | ۱۳۵۹ |
تعداد صفحه | ٦٢ص |
اندازه | ٥/١٤*۲۱ س.م |
موضوع |
|
گروه سنی | (ج، د) |
وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید) |
بهاء | ٥٠ ریال |
نوبت چاپ | چاپ اول: ١٣٥٢، چاپ دوم: ١٣٥٩ |
توضیحات: