قصه گاو تنها

گوساله همیشه از پدرش درباره ی گاوها و اینکه چرا آنها حق انتخاب ندارند و باید مطیع ارباب باشند، می پرسد. یک روز پدرش را براى ذبح به کشتار گاه می برند. گاو نر سعى می کند. به کمک گاوهاى دیگر از کشتارگاه فرار کند، اما وقتى آنها را مبهوت و حیران می بیند، خود، نرده‏ها را می شکند و فرار می کند، بعد از چند روز خسته و زخمى به طویله نزد گاو ماده و گوساله‏اش باز می گردد. اما صبح روز بعد وقتى از خواب بیدار می شود می بیند که ماموران کشتارگاه دست و پایش را بسته‏اند.

گونه کتاب
شماره دسترسی ٢٨٦٥ک
پدیدآورندگان
  • اشرف الکتابی, منوچهر
  • نوشته منوچهر اشرف الکتابی؛ نقاشی کتایون کیانوش
پدیدآورندگان همکار
  • کیانوش, کتایون
ناشر اشرفی
مکان انتشار تهرن
سال انتشار ۱۳۵۹
تعداد صفحه ٦٢ص
اندازه ٥/١٤*۲۱ س.م
موضوع
  • ادبیات تالیف
  • ادبيات تاليف
  • اشرفی
  • افسانه جانوری
  • افسانه ها و قصه های ایرانی
  • افسانه هاى نو
  • کتاب
  • کتایون کیانوش
  • منوچهر اشرف الکتابی
گروه سنی (ج، د)
وضعیت رنگ مصور، نقاشی (سیاه و سفید)
بهاء ٥٠ ریال
نوبت چاپ چاپ اول: ١٣٥٢، چاپ دوم: ١٣٥٩
توضیحات:
Submitted by baharg on