مادر بزرگ برای نوه هایش قصه سالی را تعریف می کند که زمستان تمام نمی شد تا اینکه روزی ابرها تکانی خوردند و باران سرازیر شد. باران نفس سرما را برید و از آن دورها بهار نرم نرمک آمد و هر صبح و هر شب که ماه و خورشید نگاهشان به هم می افتاد آسمان سرخ می شد.
عروسی سرخ
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ١١٢٢ک |
| پدیدآورندگان |
|
| پدیدآورندگان همکار |
|
| ناشر | ققنوس |
| مکان انتشار | تهران |
| سال انتشار | ۱۳۵۷ |
| تعداد صفحه | ٢٢ص |
| اندازه | ٢٣*٥/٢٤ س.م |
| موضوع |
|
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید) |
| بهاء | ٤٥ ریال |
توضیحات: