خاله سوسکه

خاله سوسکه که از تنهایی خسته شده است، تصمیم می گیرد از لانه اش بیرون برود تا با دیگران آشنا شود. در راه، بقال، قصاب و لحاف دوز به او پیشنهاد ازدواج می دهند. اما او نمی پذیرد تا به آقا موشه می رسد و پیشنهاد او را قبول می کند. یک روز که خاله سوسکه در آب می افتد و سرما می خورد، آقا موشه تصمیم می گیرد برای او آش درست کند. اما در ظرف آَش می افتد و دست و پایش می سوزد. دوستان و همسایگان به کمک آنها می آیند.آقا موشه و خاله سوسکه از اینکه دوستانی به این خوبی دارند خوشحال می شوند.

گونه کتاب
شماره دسترسی ٣٤٢٨ک
پدیدآورندگان همکار
  • احسان, هما
  • سید عرب, زهرا
  • مشیری, مهنوش
ناشر سروش
مکان انتشار بی جا
سال انتشار نوشته شده
تعداد صفحه ٢٨ص
اندازه ۳۰*۲۱ س.م
پدیدآورندگان بازنویس هما احسان با همکاری زهرا سید عرب؛ نقاشی مهنوش مشیری
موضوع
  • ادبیات تالیف
  • افسانه جانوری
  • افسانه ها و قصه های ایرانی
  • بازنویسی
  • زهرا سید عرب
  • سروش
  • کتاب
  • مهنوش مشیری
  • هما احسان
گروه سنی (ب، ج)
وضعیت رنگ مصور، نقاشی (سیاه و سفید)
بهاء ٨٠ ریال
عنوان کوتاه قصه های ایرانی؛ ٣
توضیحات:
Submitted by baharg on