باقلاقاطوق یا کوچولوى جسور

زن و مرد پیر گیلک پس از سال ها، با خوردن معجونى صاحب بچه‏اى مى‌شوند که از لحظه ى تولد راه مى رود و حرف مى زند. اسم او را باقلاقاطوق مى‌گذارند. او با هوش و زرنگ است، درس مى‌خواند و به مردم کمک مى‌کند. رودخانه اى که به سرزمین گیلان آب مى‌رساند خشک مى‌شود. هیچ کس نمى‌تواند آب را به رودخانه بازگرداند. باقلاقاطوق راهى رودخانه مى‌شود و پس از پشت سرگذاشتن دشوارى ها و فریب دادن اژدهایى که آب را از رودخانه برده است، آب را به رودخانه باز مى‌گرداند.

گونه کتاب
شماره دسترسی ٣٠٦١ک
پدیدآورندگان
  • عباداللهی واحد, داریوش
  • نوشته داريوش عباداللهى
تاریخ تولد - وفات ١٣٢٤-
ناشر نوبل
مکان انتشار تبريز
سال انتشار ۱۳۵۰
تعداد صفحه ۲۶ص
اندازه ۲۱*۱۴ س.م
موضوع
  • ادبیات تالیف
  • افسانه سحر آمیز
  • افسانه ها و قصه های ایرانی
  • افسانه هاى نو
  • داریوش عباداللهی واحد
  • داريوش عباداللهی
  • کتاب
  • نوبل
گروه سنی (ج ، د)
بهاء ٢٣ ريال
نوبت چاپ چاپ اول: ١٣٥٠
توضیحات:
Submitted by farzant on