آن شب بارانی

عنوانآن شب بارانی
گونهکتاب
شماره دسترسی١٢٠ک
پدیدآورندگانقاضی نور, قدسی
تاریخ تولد - وفات

١٣٢٥-

ناشرروزبهان
مکان انتشارتهران
سال انتشار۱۳۵۷
تعداد صفحه٢٣ص
اندازه۵/١٩*٢٢ س.م
پدیدآورندگان

نوشته و نقاشی قدسی قاضی نور

موضوعادبیات تالیف, داستان اجتماعی, داستان فارسی, روزبهان, قدسی قاضی نور, کتاب
گروه سنی(ج)
وضعیت رنگ

مصور، نقاشی (سیاه و سفید)

بهاء

٢٥ ریال

نوبت چاپچاپ اول: ١٣٥٧
متن کامل

زری در یک روز بارانى در کوچه شان مردى را مى‏بیند که خیلى شبیه معلم برادرش است. از روى کنجکاوى پیش او مى‏رود و می‌فهمد که او دوست جواد پسر همسایه شان است و نامه‏اى نیز براى جواد دارد. زرى نامه را به جواد مى‌دهد و جواد نیز سراسیمه به سوى دوستش مى‏آید. زرى متوجه مى‏شود که آن مرد دنبال جایى مى‏گردد که شب را در آنجا سر کند. زرى چون مادر و برادرش به خانه ی مادر بزرگش رفته اند، از او مى‏خواهد که به خانه شان بیاید. صبح پسرک در نامه‏اى از زرى تشکر می‌کند. فردا صبح عذرا خواهر جواد برای زری تعریف می‌کند که دیشب مامورها به خانه ی آنها ریختند و تا صبح نیز آنجا بودند اما دوست جواد را پیدا نکردند و صبح نیز جواد را با خود برده اند.bridgemedia | Nike Air Max