گل قرنفل

امیر پسری داشت به نام بابک که در دوسالگی توسط راهزنی ربوده می‌شود. راهزن از بابک نگهداری می‌کند تا بزرگ می‌شود. روزی راهزن تصمیم می‌گیرد همسری برای بابک پیدا کند. راهزن دختر زیبایی به نام قرنفل را می‌دزدد و او را تهدید می‌کند که اگر در این باره سخنی با بابک بگوید او را خواهد کشت. شبی دختر در خواب به یاد مادرش گریه می‌کند، بابک که صدای او را می‌شنود از او علت گریه‌اش را جویا می‌شود. قرنفل ماجرا را تعریف می‌کند. روز بعد بابک با قرار دادن راهزن در مقابل سگ‌های سیاه امیر ماجرای خود را نیز می‌فهمد. امیر متوجه ماجرا می‌شود و از پیدا کردن پسرش خوشحال می‌شود. بابک و قرنفل نیز با هم ازدواج می‌کنند.

گونه کتاب
شماره دسترسی ٣٤٠٦ک
ناشر کانون معرفت
مکان انتشار بی جا
سال انتشار نوشته شده
تعداد صفحه ١٦ص
اندازه ٥/١٤*٢١ س.م
پدیدآورندگان نگارش شیرین معرفت
موضوع
  • ادبیات تالیف
  • داستان اجتماعی
  • داستان فارسی
  • شیرین معرفت
  • کتاب
گروه سنی (ج)
وضعیت رنگ مصور، نقاشی (سیاه و سفید)
بهاء ١٠ ریال
عنوان کوتاه داستانهای شیرین طلائی؛ ١٨
توضیحات:
Submitted by farzant on