پدر خانواده ۲ سال پیش هنگام کار، از بالاى یک ساختمان ۱۰ طبقه پایین افتاده و مرده است. سعید، پسرش، که دانشجوست، براى گذران زندگی خانواده روزها کار مىکند. او جوان روشنفکرى است که به حال مردم دل مىسوزاند و بچهها را به خواندن کتاب و به دست آوردن آگاهى تشویق مىکند. یک شب روزبه، برادرش، او را در حال سوزاندن کتابهایش مىبیند. همان شب اهل خانه با صداى پوتینهاى مأموران از خواب بیدار مىشوند. مأموران ساواک پس از بازرسی خانه، سعید را با خود مىبرند. چهار سال میگذرد و هیچ خبرى از او نمىشود. حالا روزبه روزها در خیابان کتاب مىفروشد و شبها درس مىخواند و براى برادرش شعر مىگوید.
کى برمى گردى داداش جان؟
گونه | کتاب |
شماره دسترسی | ٣٢٤٥ک |
پدیدآورندگان |
|
تاریخ تولد - وفات | ١٣٢٠- |
ناشر | نگاه، يار محمد |
مکان انتشار | كرمانشاه |
سال انتشار | ۱۳۵۷ |
تعداد صفحه | ٢٤ ص |
اندازه | ۱۴*٥/٢١س.م |
موضوع |
|
گروه سنی | (ج) |
بهاء | ١٥ ريال |
عنوان کوتاه | ادبيات كودك و نوجوانان |
نوبت چاپ | چاپ اول: ١٣٥٧ |
توضیحات: