تجربه شخصی:
<p>فرهاد فرهومند می گوید: پدر بزرگم که خیلی دوستش داشتم برای من و پسر خاله ام که تقریبا هم سن بودیم دو عدد کامیون اسباب بازی خریده بود.حدود سال ۱۳۵۲ که ما ۵ یا ۶ ساله بودیم . من به کمک خاله ام که خیلی جوان بود کامیونم را تزیین کردم و پسر خانه ام آنرا خراب کرد و این ماجرا باعث مقایسه ما دو نفر شده بود. بعضی اوقات در قسمت بار سنگ می گذاشتم و با خالی کردن آن بهترین لذت دنیا نصیبم می شد.</p>