در روستایى پرندهاى سیاه به شکل هیولا به مردم حمله مىکند و آنها را مىخورد. روزى مردم تصمیم می گیرند که هیولا را از بین ببرند ولى هیولا با تیر و تفنگ از بین نمىرود تا این که یک روز زمانى که هیولا یک مرد را می خورد دیگر نمی تواند از زمین بلند شود مردم هم از فرصت استفاده و او را در زمین دفن می کنند. پسرى خیلى ناراحت می شود و از مردم می خواهد که او را نجات دهند. هیولا به پسرک می گوید که از ابتدا هیولا نبوده بلکه به دلیل آلودگى هوا کم کم رنگش تیره شده و حالا دیگر مجبور است براى زنده ماندن مردم را به خورد ولى تا زمانی که مردم دیگر هوا را آلوده نکنند آن هیولا نیز به مردم ده کمک می کند.
من هیولا نیستم
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ١١٠٥ک |
| پدیدآورندگان |
|
| ناشر | ارشاد |
| مکان انتشار | تهران |
| سال انتشار | ۱۳۵۶ |
| تعداد صفحه | ١٩ص |
| اندازه | ٥/١٤*٥/٢٠ س.م |
| موضوع |
|
| گروه سنی | (ج) |
| بهاء | ٢٠ ریال |
توضیحات: