ق‍اض‍ی‌ ک‍وچ‍ک‌

علی کوجی به قصد سفر، طلاهای خود را در کوزه‏ای می‌گذارد و نزد دوستش حسین می‏برد. بعد از هفت سال برای گرفتن طلاهایش بر می‌گردد. اما سکه ها در کوزه نبودند. علی از حسین شکایت می‌کند اما چون شاهدی ندارد قاضی حکمی نمی‌دهد. علی به هارون و الرشید شکایت می‌کند. هارون الرشید که با لباس مبدل در شهر می‌چرخید به طور تصادفی در جریان دادگاه نمایشی علی و حسین که کودکان آن را بازی می‌کردند قرار می‌گیرد. در این دادگاه نمایشی کودکان به راحتی ثابت می‌کنند که حسین پول های علی را دزدیده است. هارون الرشید به آنها جایزه می دهد و از قاضی می‌خواهد که قضاوت را از کودکان یاد بگیرد.

گونه کتاب
شماره دسترسی ۳۳۷۴ک
پدیدآورندگان
  • وست, مایکل
  • ن‍وی‍س‍ن‍ده‌ م‍ی‍چ‍ل‌ وس‍ت‌؛ ت‍رج‍م‍ه‌ آذر ن‍ی‍ک‌ ذات‌
پدیدآورندگان همکار
  • نیک ذات, آذر
ناشر گوتمبرگ
مکان انتشار بی جا
سال انتشار نوشته شده
تعداد صفحه ۱۵ ص
اندازه ۲۱*۱۴
موضوع
  • آذر ن‍ی‍ک‌ ذات‌
  • آذر ن‍ی‍ک‌ ذات
  • ادبیات ترجمه
  • حکایت ها
  • کتاب
  • گوتمبرگ
  • گوتنبرگ
  • مايكل وست
  • م‍ی‍چ‍ل‌ وس‍ت‌
گروه سنی (ب، ج)
وضعیت رنگ م‍ص‍ور، نقاشی(س‍ی‍اه‌ و س‍ف‍ی‍د)
بهاء ۵ريال
عنوان کوتاه داس‍ت‍ان‍ه‍ای‌ ک‍ودک‍ان‌ س‍ری‌ ۵ ری‍ال‍ی‌؛۴
توضیحات:
Submitted by lib on